🌸🌸˚˖𓍢ִ໋✧˚.🎀༘⋆˚˖𓍢ִ໋🌼🌷͙֒✧˚.🎀༘⋆˚˖𓍢ִ໋🌼🌷͙֒✧˚.🎀༘⋆🌸🌸
((*خیلیم قشنگه*))
🌸🌸˚˖𓍢ִ໋✧˚.🎀༘⋆˚˖𓍢ִ໋🌼🌷͙֒✧˚.🎀༘⋆˚˖𓍢ִ໋🌼🌷͙֒✧˚.🎀༘⋆🌸🌸
((*خیلیم قشنگه*))
نه
قصه بگو
آخرین قطار خالی از سوت آمدن هاست
تمام نمی شوم
نخواستم، می خواهم که تمامت شوم
قصه بگو
اشک می ریزی که خزر شوم
من از نخواستن اولین رفتن خواستم تمام شوم
خواستم که تمامم شوی
گونه هایم را به باد دادم
اشک بریزی، آسمان خزر می بارد
صبح سرمه های آیینه از نگاهی شکست
که قلبش را به عینکش سنجاق کرده بودم
نامش من بود
مادرم می گفت خیابان میراث پسر هاست
من به کوچه رفت و دید از سوت شبکور ها
نیامدنت را که بر جای پای رهگذر لِی لِی می کرد
قصه بگو
شب که شود
جوهرم تمام نشود تمام می شوی
شب که تمام شوی خیابان که زیادت شود
قصه ارثیه کوچه به توست
بعد از روزها رو باریدن، و دریا ها رو پارو زدن
امروز، به اجری هم می شکستم
امروز که بعد از شب ها رو پارو زدن
و مرداب ها رو چکیدن
زنده بودم
و سبز
با
تو
رو
به
ما
از
دست
بدایت
به نهایت
-یک بال چپ،، یک بال راست
مهتاب، صدا، پرواز
گناه نگاه این دختر من و یاد تو میندازه؛ توی یه دنیای دیگه
وقت هایی هست که فکر می کنم اگه بهش اجازش و بدم، بهم اجازش و می ده که ببوسمش
وقت هایی که لبخندش به فرق چتری هاش پوزخند می زنه و انگشتهای ظریفش و زیر پلیور سفیدش پنهون می کنه
تو اونجایی و با یک سینی از کیک های شکلات بهم نگاه می کنی، نگاهت می کنم. از خنده بچه ها بیشتر و از جیغ کلاغ کمتر. تو سبزی، رنگ اما صدای تو نیست. می بوسمت. پینه انگشتهات رو بیشتر از خط لبهات. فرق موهات رو بیشتر از چروک چشمهات. توی یه دنیای دیگه آزادی، رها نه.
تو از شب میای و از خواهش روزهای رفته اشک می ریزی. من با سر کشیدن عطر یاس از توازن می گم. که زیبایی اون به قدر شعار از شعر های من پرتناقص. نقص در نهایت بی نقصی و کوتاه به فریاد صدا.
می تونم بهش گوش بدم و از اسفند کام بگیرم
فندک بگیرم زیر خاکستری روزها و دست ببرم به پر های کلاغ.
تو اونجایی و اشک می ریزی
اون از اشک ها و تو غنچه می زنه
و اگه به ماه بگه دست از تابیدن بردار
طهران از نور موهاش یخ می زنه
زیباست، زیبا
و زیبا تر