هیــ ،چ.

به سوی دو هزار و هفتصد و چهل و پنج آسمان و فراتر از آن

هیــ ،چ.

به سوی دو هزار و هفتصد و چهل و پنج آسمان و فراتر از آن

۶ مطلب در دی ۱۴۰۲ ثبت شده است

.

 

.

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۰۲ ، ۲۱:۱۰
نِگــ را

.

 

 

گیسوانش را به باد فروخت. گیسوانش را به سکه ای پنجاه تومانی به ساقه ریحان های آشپزخانه پیچید و به باد فروخت. نمی توانست بایستد یا رو از پنجه تابه بگیرد. انقدر به حنای کاسه خیره که سردی ناخن های تو بر گونه اش هم حالیش نبود. گیسوانم را به باد فروختم. پس دستانت را، انگشتان عزیز حنا رنگت را با نفسم گرم می کردم. می گفتمت نازارم خنده های تو باران است. تا به خود بجنبانی به بوسه ای بر گونه رنگ می دهد. باران های شهر کودکی هایمان یادت هست؟ تا به خود می جنبیدیم، نبض قطرات هم از جنبیدن می افتاد. گیسوانت را در پاکتی از خنده هایت به باد فروختم، نازار، مرا یادت هست؟

 

خندیدی، آسمان گریید.

 

صدای آرتوش از پنجره به سرهامان می کوبید. می گفتی من در خانه از جلز و ولز روغن هم بی قرار تر می شوم. روغن های تابه بر گونه ام طرح بوسه می کاشت. عکسهایت را از کوله ام، کوله صمیمی مدرسه ام پهن تن میز می کردم. با صدای فریاد می گفتم لنز از خنده تو شکست، لبهایت سراغی از باد دارند؟ با صدای سکوت می گفتی زبانِ عاشق فریاد نمی داند. اگر سکوتی، اگر فریادم، زمزمه سنت عاشقانه هاست. نازارم، ناز گیسوی تو گرد حنا گرفته ام. بگو با من، گیسوانت را به باد فروخت؟ چرک خنده شوهرت را می گویم. همان که کثافت از جوش بلندی پیشانی او به کوتاهی دامن گلدار تو چکید. بگو با من، نازار، فریاد را به سکه ای پنجاه تومانی بر لب های سکوت من بکار.

گیسوانت را به باد فروخت؟ گیسویت، گیسویت، گیسو..یت

 

خندید

آسمان گریید

خندیدی

خندیدی

 

 

 

-برای سرطان

برای عمه خانوم عزیز عزیزم

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۰۲ ، ۱۳:۴۴
نِگــ را

.

 

.

 

.

 

.

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۰۲ ، ۱۲:۲۵
نِگــ را

.

 

.

 

چ

دور دور

این ساحل ز دریا

 

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۰۲ ، ۱۶:۱۶
نِگــ را
۸ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۰۲ ، ۱۶:۳۵
نِگــ را

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

۶ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۰۲ ، ۲۲:۳۵
نِگــ را