حرف ها و لبخند ها
چهارشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۱۱:۵۰ ق.ظ
تو گفتی بیا تا هشتاد سالگی توی بلاگمون بنویسیم.
تو رفتی و تا همیشه من معتاد و وابسته به این یه تیکه بلاگ کردی. ازت متنفرم.
یه قدم چپ یه قدم راست؛ حالا بچرخ لالا لا
بلابلا بلا
داشتم می گفتم به فرنچسکو از ژان
احمق وحشی چجوری که از روی پرده ها پرواز نمی کرد تا گرامافون
دستت به من بده همشهری
- بیا تا وحشی باشیم و آزاد و رها
۰۴/۰۲/۱۸
Happy or sad?