هیــ ،چ.

به سوی دو هزار و هفتصد و چهل و پنج آسمان و فراتر از آن

هیــ ،چ.

به سوی دو هزار و هفتصد و چهل و پنج آسمان و فراتر از آن

نمیدونم

دوشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۶:۲۶ ب.ظ

امروز سیم گیتار پاره شد. یادت میاد ویس سه صبح و جیغ کولر؟ دیگه وقتش رسیده بود. دیگه سیم ششم نبود. امروز چهارمین سیم گیتارم پاره شد و آموزشگاه بابت نمره آزمونم کد تخفیف پیغام داد: بهار عزیز.. امروز اون مرد بهم گفت لباس تنم افتضاحه. من میدونستم دوباره میونه ش با دوست دختر خوش اعصابش به هم ریخته که تونستم خودم برای تو صورت زنش تف ننداختن عقب بکشم. سر کلاس ادبیات شعر می نوشتم و این گلهای دفترم بود که خیس می شد. وقتی رسیدم خونه روشنا گفت باید احمق باشی تا برای کسی گریه کنی. پس به ماگی که اون دختربچه کلاس اولی بهم هدیه داده بود معدم بستم و فکر کردم من هیچوقت قبل از این صدای اون بچه رو نشیده بودم. غیر از وقتهایی که تو راه برگشت موهاش ناز می کردم یا با دستهام براش شکلک مار و گربه درمی آوردم. امروز آخرین قطار آخرین ایستگاه از چشمم دور شد و فکر من باخت به کاموا سبز گردویی، فاطمه فرهنگ و پارگی سیم ریل.

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۳/۰۲/۰۳
نِگــ را

نظرات  (۱)

سلام. 

یک هندزفری سیمی به من هدیه بده. 

پاسخ:
خداباتو
برای خودم برای تو