11:11

۳ مطلب با موضوع «او ها» ثبت شده است

k022360_IMG_0882_1.jpg (750×761)

 

افسانه رحیمیان: تو.. کاریزماتیک، عرفانی، روح کهن یک زن سرخپوست.

آقای قاسمی: که زندگی یعنی لذت بردن از خاطرات و دوربین یعنی یک خاطره ساز خوب

نیکناز: راست میگید

اون فرق داره

- من از پارسال که کلاس دارم باهات

میدونم برای این بعد از زمان و مکان نیستی

نباید اینجا باشی؛ نه توی این دنیا و نه با ما. حالا که اینجا و با مایی این از ... ماست.

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۰۳ ، ۲۳:۳۲
بهار ،.

s152632_feels.jpg (2016×1512)

12.15

Fells like u fell right on my head

U and my guitar, I think u maybe my only friend

Some distance when you’re older

You’ll come lean on my shoulder

9:9

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۴:۰۳
بهار ،.

ساری می گوید پسرها باهوش هایی هستند که احمق جلوه می کنند

و دختر ها احمق هایی که خواهان باهوش جلوه کردنند

آخر ساری از الگوی اقتصاد جهان و پاس نشدن شیمی اش تا دختری که هست و انقدر ها برای به جلوه نمایی باهوش نیست هم عادت به ربط دادن همه چیزِ هرچیز به جنسیت دارد. ساری که صدایش می کنم؛ آن طور لب و دهانش را در هم جمع می کند که انگار ترش ترینِ لواشک ها را جلویش گذاشته باشی. با این همه ناز، سر بر شانه ام می گذارد و با حال باهوش ترین احمق ها از خریدن فندکی که برایم در نظر داشته می گوید. شبیه به هارترین گراز یا گرازترین هار بازویم را چنگ می اندازد و به میان غرهایم پرانتز پرانی می کند که می دانسته هرگز سالش با استفاده من از هدیه احمقانه اش هم به عید نخواهد رسید. دوباره هوای شاعری به کله باد خورده اش می زند و می گوید برایش شبیه به نخ سیگاری می مانم که به لبهای راهبه ای می سوزد. سر تکان می دهم و سعی در دوختن دهانش با کف دستانم می کنم. دخترک احمق؛ حتی نمی دانست که از راهبه ها نفرت دارم. نفسش را که بو می کشم انگار باز هم از حد روزانه اش بیشتر گذرانده باشد. می خواهم که بگویمش لبهایش ذهنم را مسموم می کند، سرتکان می دهم.

-میدونستی از راهبه ها متنفرم؟

 

۰۴ اسفند ۰۲ ، ۲۱:۲۸
بهار ،.